اس ام اس عاشقانه اسفند91

آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند
یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند . . .
.
.
.
میگن دوره اربابی تموم شده
پس تو اهل کدوم تباری که ما هنوز غلامتیم !؟
.
.
.
امروز روز ملی گلها ست
“روزت مبارک”
این پیام رو برای تمام کسانی که عطر شون رو دوست داری بفرست.
.
.
.
گفت مجنون گر همه روی زمین / هر زمان بر من کنندی آفرین
من نخواهم آفرین هیچ کس / مدح من دشنام لیلی باد و بس . . .
.
.
.
لبریز غزل بیا همی آهسته / چون آیه بخوان مرا کمی آهسته
آهسته مرا رها بکن از سر عشق / تا در تو رها شوم دمی آهسته . . .
.


.
.
ما هرچه دویدیم به مقصد نرسیدیم / از عشق به جز مزه ی تلخش نچشیدیم . . .
.
.
.
دیری است ندیده ام من الماس تنت
عابــر نشـــدم به کــــوچه یاس تنت
تبریز چـــــرا شده است فصل تن تو
خـــــواهم برسم به بندر عباس تنت !
.
.
.
گرچه کردم ذوقها از آشناییهای او / انتقام از من کشید، آخر جداییهای او . . .
.
.
.
نقش ِچشمان ِخمارت ، چه کشیدن دارد ! / سایه ساران ِدو زلفت ، چه لمیدن دارد !
آن قدر خوب و ملیحی که به یک جرعه نگاه / حس مستی لبت طعم چشیدن دارد . . .
.
.
.
بی رویت آینه کدر خواهد شد / آهم در شهر منتشر خواهد شد
چون بمبی ساعتی دلم در سینه / با تاخیر تو منفجر خواهد شد . . .
.
.
.
هیچ میدانی ؟
جای قول و قرارهایمان امن است ، زیر پاهای تو !
.
.
.
گهگاهی سفری کن به حوالی دلت
شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد . . .
.
.
.
پر است خلوتم از یاد عاشقانه او / گرفته باز دل کوچکم بهانه او
نسیم رهگذر این بار هم نیاورده / به دست قاصدکی نامه یا نشانه او . . .
.
.
.
شاهزاده ی عشقی که غلامت شده ام / پابند تو و اسیر دامت شده ام
گویند کبوتری وفادار تر از طوقی نیست / طوقی صفتم ، جلد مرامت شده ام . . .
.
.
.
نگی که ما گداییم / نگی که بی وفاییم
ما اهل هر کجاییم / مخلص بعضی هاییم !
.
.
.
اگر چه عاشقی پر شور بودیم / به خود نزدیک و از هم دور بودیم
شب و روز از جدایی می‌سرودیم / من و تو وصله‌ای ناجور بودیم . . .
.
.
.
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند
معنی کور شدن را گره ها میفهمند
سخت است بالا بروی ساده بیای پایین
قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند
یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند . . .
.
.
.
امشب شب رویای تو بود و تو نبودی / در دل همه آوای تو بود و تو نبودی
دل زیر لب آهسته تمنای تو میکرد / در حسرت دیدار تو بود و تو نبودی  . . .
.
.
.
هر سحر آفتاب من بودی
همه شب ها شهاب من بودی
ور شکستم بدون چشمانت
تو تمام حساب من بودی . . .
.
.
.
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست / در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم / بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست . . .
.
.
.
دل خوش میطلبم سیری چند ؟ / پای در بند به زنجیری چند ؟
با چنین باده و جامی ساقی / تو بگو عشق و صفا سیری چند . . . ؟
.
.
.
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت / وزبسترِ عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست / تا در نگرد که بی تو چون خواهم خفت . . .
.
.
.
قلب کال مـن
در فصل دست های تــو می رسـد
فصـلی برای تمـــــام رؤیــاها
دستــی برای تمـــام فصل ها . . .
.
.
.
من به زنجیر وفای تو اسیرم چه کنم
گر نیایی به خدا بی تو بمیرم چه کنم
در هوای غم عشق تو ز خود بی خبرم
که من از عشق تو محتاج و فقیرم چه کنم . . .
.
.
.
اشک خیمه زده بر صفحه ی چشم نگرانم
چنـد روزیسـت که دلواپسـم و بـد نگرانم
کوچه از رهگذر سرد غمت زار و گرفته ست
شب بی تابش ماه روی تو برده امانم . . .
.
.
.
کمی گیجم کمی منگم عجیب است
پریده بی جهت رنگم عجیب است
تو را دیدم همین یک ساعت پیش
برایت باز دلتنگم عجیب است !
.
.
.
مـــرا یک شــب تحمل کن که تا باور کنـی ای دوست
چگونـه با جنون خود مـدارا می‌کنم هـر شــب . . . !
.
.
.
دلم را ساده گیر آورده ای تو
نه مستاجر ، اسیر آورده ای تو
تمام رهن قلبت پیش پیش است
نگو بازم که دیر آورده ای تو….!
.
.
.
مایهِ اصل و نَسَب در گردش دوران زَر است / دائمآ خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است
کُره اسب ، از نجابت از پس مادر رود / کُره خَر ، از خریت ، پیش پیشِ مادر است
دود اگر بالا نشیند کسرِ شأن شعله نیست / جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
شصت وشاهد هردو دعوای بزرگی میکنند / پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است ؟
آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون / آن یکی شمشیر گردد دیگری نعِلِ خر است
گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن / روی دریا کف نشیند ، قعر دریا گوهر است . . .

.

تو زیبایی و همچون موج دریا پر هیاهویی

منم تشنه کویری ، که ندارد هیچ آهویی
بیا یک شب کنارم تا سحر بنشین ببین جانا

که خوشتر باشد از صد موج این بی ها و بی هویی
.
.
.
تنها چیزی که فروغش به خاموشی نمی گراید

خاطرات پاک به یاد هم بودن است
.
.
.
تو صبح باش ! من تمام شب های تاریخ را تاب می آورم !
.
.
.
ندارم من نظر جز بر نگاهت / ندارم من طلب جز روی ماهت
ندارم من دلی جز عاشق تو / نباشم من دمی جز در پناهت
.

.
.
ایستادن اجبار کوه بود ، رفتن سرنوشت آب

افتادن تقدیر برگ و صبر پاداش آدمی
پس بی هیچ پاداشی حراج محبت می کنیم که همه ی ما خاطره ایم !
.
.
.
باران همیشه می بارد ، اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند
نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن !
.
.
.
عزیزم

دلتنگیت را چگونه بیان کنم که قلبم فراتر از واژه های زمین برایت تنگ است
.
.
.
نقاش نیستم ، ولی دلم برایت پر می کشد !
.
.
.
لیوان چای روی میز در انتظار یک جرعه است
نه تو می آیی نه او گرم می ماند
چه گناهی دارد سماوری که داغ دیده است ؟
.
.
.
دیروز دلم دوباره یک مهمان داشت / افسوس که مهمانی او پایان داشت
صد حرف نگفته در دلم بود هنوز / ای کاش زمانه دور برگردان داشت

.

هه !
مرا چه به فلسفه ؟؟؟
من هنوز در منطق چشمانت مانده ام !
.
.
.
امشب کم توقع شده ام !
آرزویم کوچک است و کم حرف ، هیچ نمیخواهم جز ‏”‏تـو‏”
.
.
.
عشق همیشه نافرجام است برای درخت ها !
به آسمان هم که برسند به همدیگر نمی رسند ؛ تبر ها مگر کاری کنند !
.
.
.
من تا همیشه می توانم تو را از میان تمام مردم دنیا تشخیص دهم !
به شرط آنکه چشمانت را نبندی !
.
.
.
کاش میدانستی که جهانم بی تو الف ندارد !!!
.
.
.
قدش به “عشق” نمی رسید ؛ “غرور”م را زیر پا گذاشت تا برسد !
.

.
.
لعنت به همه قانون های دنیا که در آن شکستنِ دل پیگرد قانونی ندارد !
.
.
.
به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم ، نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه ؛ نمک را بگذار برای من که می خواهم این زخم همیشه تازه بماند !
.
.
.
به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را ، گردبادهای فراموشی حرمت نمی شناسند !
.
.
.
دلم از نبودنت پر است ، آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد !
.
.
.
قبول که ما دو خط موازی هیچگاه به همدیگر نمی رسیم !
ولی فقط کمی فاصله را کمتر کن ، میخواهم بهتر ببینمت !
.
.
.
از این آمد و رفت های مکرر دلم گرفته !
یا نیا ، یا نرو !
.
.
.
هر که به من می رسد ، بوی قفس می دهد ! جز تو که پر می دهی تا بپرانی مرا !
.
.
.
دلم می خواهد در آرامش آغوشت طولانی بمیرم !
.
.
.
همه آرزویم این است که ببینمت دوباره !
.
.
.
جهنمی به پا میکند دلم وقتی آرزویی در ذهن بیاید و تو میان آن نباشی !
.
.
.
از هر مسئله ای که تنها راه حلش ، گذر زمان است بیزارم !
.
.
.
گاهی ارزش واقعی یک لحظه را تا زمانی که به یک “خاطره” تبدیل شود نمی فهمیم !
.
.
.
آخرش هم نفهمیدم ، اینجایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من ؟
.
.
.
دیگر احتیاط لازم نیست ؛ شکستنی ها شکست ! هر جور مایلید حمل کنید !
.
.
.
رفتن هم حرف عجیبی است ، شبیه اشتباه آمدن است !
.
.
.
در اوج آسمان به دنبال تو ، هر جا میروی باز هم یکی هست به دنبال تو
تویی که در قلب منی و منی که همیشه فدای توام
دیگر به دنبال بهترین ها نیستم ، من شیفته آن خوبی های توام
.
.
.
چندیست در نبودنت به ساعت شنی می نگرم ، یک صحرا گذشته است !
.
.
.
تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم !
فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !
.
.
.
مرد نیستم اما حرفم یکی است !
“تو”

.

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت

شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد
.
.
.
شاهزاده ی عشقی که غلامت شده ام / پابند تو و اسیر دامت شده ام

گویند کبوتری وفادار تر از طوقی نیست / طوقی صفتم ، جلد مرامت شده ام
.
.
.
دوست داشتن امروزم ، دنباله ی ستاره ی چشمهایت است

که در آسمان قلبم سالها پیش جا گذاشته بودی !
.

.
.
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم

حتی برای “تو” که سالها منتظر در زدنت بودم
.
.
.
گفت مجنون گر همه روی زمین / هر زمان بر من کنندی آفرین

من نخواهم آفرین هیچ کس / مدح من دشنام لیلی باد و بس
.
.
.
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد ، اگر باران بند بیاید از این خانه می روم
.
.
.
در سرزمین خاطره ها آنان که خوبند همیشه سبزند و آنان که محبتها و دوستیها را بر قلبشان برافراشتند همیشه به یاد می مانند
.
.
.
از درد و دلت فقط درد سهم من شد و دلت سهم دیگری
.
.
.
ما هرچه دویدیم به مقصد نرسیدیم / از عشق به جز مزه ی تلخش نچشیدیم
.
.
.
زمستان است و هوا پر شده از دوستت دارم هایی که به بادها سپرده ام

کاش پنجره ات باز باشد

.

بی رویت آینه کدر خواهد شد / آهم در شهر منتشر خواهد شد
چون بمبی ساعتی دلم در سینه / با تاخیر تو منفجر خواهد شد
.
.
.
عزیزم حسادت نکن ، این که بعد از تو بغل گرفته ام ، زانوی غم است !
.
.
.
همیشه از فاصله ها گله مندیم
شاید یادمان رفته که در مشق های کودکیمان
گاه برای فهمدین کلمات فاصله هم لازم بود
.
.
.
گر توانی از محبت حلقه در گوشم کنی / حیف باشد که مرا چون شمع خاموشم کنی
من که از یاد تمام آشنایان رفته ام / وای بر من گر تو هم روزی فراموشم کنی
.

.
.
تقدیم به کسی که اسمش انتها ندارد ، محبتش پایان ندارد ، فراموشیش امکان ندارد
.
.
.
کسی نیامده جز او سر قرار خودش / نشست غرق تماشای آفتاب خودش
چه انتظار عجیبی است اینکه شب تا صبح / کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش
.
.
.
جای قول و قرارهایمان امن است ، زیر پاهای تو !
.
.
.
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند
یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند
.
.
.
نگی که ما گداییم / نگی که بی وفاییم / ما اهل هر کجاییم / مخلص بعضیاییم
.
.
.
دلتنگی های من به تو رفته اند ، آرام می آیند ، در سینه می نشینند ، دیگر نمی روند

.

عشق یعنی پاک بودن در فساد / آب ماندن در دمای انجماد . . .
.
.
.
در شادی من شریک باش ای ساعت / در فکر لباس شیک باش ای ساعت
تعجیل بکن ، دلم برایش تنگ است / کم عاشق تیک و تاک باش ای ساعت . . .
.
.
.
کل اسم های تو موبایلم رو به اسم تو تغییر دادم
حالا هرروز بهم زنگ میزنی
یکبار هم نه ، چند بار ، تازه تغییر صداهم میدی
من که میدونم تو هم دلت تنگ منه  . . .
.
.
.
همیشه در ریاضیات ضعیف بودم
سالهاست دارم حساب میکنم چگونه من بعلاوه ی تو ، شد فقط من  . . .
.
.
.
تو که با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟
مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی . . . ؟
.
.
.
با اینکه ازم دوری اما هر وقت دستمو میزارم رو قلبم ، میبینم سر جاتی !
.



.
.
باران که می بارد همه چیز تازه می شود
حتی داغ نبودنِ تو . . .
.
.
.
اگر تنهایی ام چشم مرا بست / اگر دل از تنم افتاد و بشکست
فدای قلب پاک آن عزیزی / که در هر جا که باشد یاد ما هست . . .
.
.
.
قدِ تو به عشق نمیرسید
غرورم را زیر پایت گذاشتم تا برسد ، اما باز هم نرسید . . .
.
.
.
گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را
گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن
گـفـت:فــقـط مــن ؟
گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد . . .
.
.
.
دگر درد دلم درمان ندارد / مسیر عاشقی پایان ندارد
مرا در چشم خود آواره کردی / نگاهت دور برگردان ندارد . . .
.
.
.
رشته ی محبت را باید به ضریح دلی بست که خیال کوچ کردن نداشته باشد . . .
.
.
.
دلم درد می کند
انگار
خام بودند
خیال هایی که به خوردم داده بودی  . . .
.
.
.
یارم از بهر فراقت به کجا سر بزنم / شوق دیدار تو دارم ، به کجا پر بزنم . . . ؟
.
.
.
امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری ، که آدم نه خودش میداند دردش چیست
و نه هیچ کس دیگر ، فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود ، دلش آغوش گرم میخواهد .
.
.
.
نیمه ی گمشده ام نیستی که با نیمه ی دیگر به جستجویت برخیزم
تو تمام گمشده ی منی . . .
.
.
.
شاید با هم بودن سخت تکرار شود
اما به یاد هم بودن را هر لحظه میتوان تکرار کرد . . . .
.
.
.
بی سر و پایم سر وپایم توباش
مانده ی راهم ره و هادی تو باش
گر برهند عالم و آدم ز من
آبر و عزّت و جاهم تو باش . . .
.
.
.
در دلم حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد
و چه اندوه عجیبی ست که در خلوت دل
یاد یک دوست نباشد که تو را غرق تماشا سازد . . .
.
.
.
قلبم تهی ز شوق و رنگ / قلبم را جنگ آب و نهنگ
قلبم تباه ز تاریکی و ننگ / قلبم مرده درآغوش سنگ . . .
.
.
.
پاهایم را که درون آب می زنم، ماهی ها جمع می شوند
شاید این ها هم فهمیده اند / عمری “طعمه روزگار”بوده ام . . .
.
.
.
بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟
.
.
.
دگر درد دلم درمان ندارد / مسیر عاشقی پایان ندارد / مرا در چشم خود آواره کردی / نگاهت دور برگردان ندارد
.
.
.
حوصله ی جمع و تفریق ندارم ، یه ضرب خرابتم !
.
.
.
و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری ، که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر ، فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود ، دلش آغوش گرم میخواهد
.
.
.
نیمه ی گمشده ام نیستی که با نیمه ی دیگر به جستجویت برخیزم ، تو تمام گمشده ی منی
.
.
.
اگر سرت رو روی سینه ام بگذاری ، هیچ صدایی نخواهی شنید ، قلب من طاقت اینهمه خوشبختی رو نداره !
.
.
.
سالهاست کوهستان دلم به حرمت ردپایت به برفهایش اجازه ی آب شدن نمیدهد
.
.
.
اگر تنهایی ام چشم مرا بست / اگر دل از تنم افتاد و بشکست / فدای قلب پاک آن عزیزی / که در هر جا که باشد یاد ما هست
.
.
.
شاید با هم بودن سخت تکرار شود اما به یاد هم بودن را هر لحظه میتوان تکرار کرد
.
.
.
میدانی تنهایی کجایش درد دارد ؟ انکارش !
.
.
.
با زیر مخالفی بگو بم بشوم / لبخند بزن مقابلت خم بشوم / تو یک کلمه بگو که حوای منی / من امضا می دهم که آدم بشوم

.

.

دلم بی لبت نای ماندن ندارد / لبم بی دلت جای خواندن ندارد / بی لب و بی دل ، توان بود ولی / سرم بی تبت پای ماندن ندارد
.
.
.
کسی چه میداند که امروز چند بار فرو ریختم ، از دیدن کسی که تنها لباسش شبیه تو بود
.
.
.
با اینکه ازم دوری اما هر وقت دستمو میزارم رو قلبم ، میبینم سر جاتی !
.
.
.
در شادی من شریک باش ای ساعت / در فکر لباس شیک باش ای ساعت / تعجیل بکن ، دلم برایش تنگ است / کم عاشق تیک و تاک باش ای ساعت
.

.
.
عجب خیاط ماهری است دنیا ، که دل هیچکس را برای ما تنگ ندوخت !
.
.
.
رشته ی محبت را باید به ضریح دلی بست که خیال کوچ کردن نداشته باشد
.
.
.
همیشه در ریاضیات ضعیف بودم ، سالهاست دارم حساب میکنم چگونه من بعلاوه ی تو ، شد فقط من !
.
.
.
من و دل همنفسیم با نفس خیال تو / نفسم ، همنفسم ، هر نفسم فدای تو
.
.
.
خداوندا ، جای سوره ای به نام “عشق” در قرآن تو خالیست ، که اینگونه آغاز شود : و قسم به روزی که دلت را میشکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت
.
.
.
یارم از بهر فراقت به کجا سر بزنم / شوق دیدار تو دارم ، به کجا پر بزنم ؟

 

 

 


پیتوک

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : 8 / 12برچسب:, | | نویسنده : بهنام |
  • کد موزیک
  • فایاکس
  • تجسم عــشق